عملیات رهاسازی و نجات گروگانگیر سرخورده از مرگ
سردار بهمن امیریمقدم، فرمانده انتظامی خراسان رضوی جزییات این حادثه را اینگونه تشریح کرد: «مردی جوان روز دوشنبه با مراجعه به کلانتری مهرگان مشهد مدعی شد که فردی با تهدید اسلحه خواهر ٣٢ سالهاش و ٢ کودک وی را از بلوار طبرسی مشهد ربوده و به مکان نامعلومی انتقال داده است که با توجه به اهمیت موضوع ماموران کلانتری مهرگان تحقیقات گسترده را با هدایت فرمانده انتظامی مشهد آغاز کردند. همزمان زن ربوده شده هم در تماس تلفنی کوتاه با خانوادهاش اعلام کرده بود فرد گروگانگیر او و ٢ کودکش را با تهدید اسلحه به منزلی مسکونی برده است.» در ادامه تحقیقات گسترده پلیسی ادامه داشت تا اینکه درنهایت پلیس مشهد موفق به شناسایی محل استقرار گروگانها و و فرد گروگانگیر شد. ردزنی اطلاعاتی پلیس آنها را به یکی از محلههای حومه شهر مشهد کشاند تا اینکه برای ادامه عملیات و رهایی گروگانها نیروهای ویژه «نوپو» وارد عمل شوند. عملیاتی که به گفته فرمانده يگان ويژه استان خراسان رضوي با اقدام به موقع نیروهای حاضر در محل با وجود مسلحبودن فرد گروگانگیر بدون آنکه حادثه تلخ و جبرانناپذیری رقم بخورد، خاتمه یافت.
سرهنگ عليرضا شريفي، فرمانده يگان ويژه استان خراسان رضوي درباره جزییات عملیات رهاسازی گروگانها توضیح داد: «بامداد روز سهشنبه حادثه گروگانگيري در منطقه «همتآباد» مشهد مقدس به يگان ويژه اطلاع داده شد که واحد رهايي گروگان اين يگان بلافاصله در محل حادثه حاضر شد و فرماندهي عملیات را برعهده گرفت. فرد گروگانگير با گروگانگرفتن ٦ نفر از اعضاي يك خانواده و با شلیک به مادر خانواده و تهديد به قتل ساير افراد، از نيروهاي ویژه پليس میخواست تا محل را ترك كنند؛ اما با توجه به خونريزي شديد مادر خانواده كه از ناحيه دست و بازو مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود، صحبتهای فنی و متقاعدکننده تیم رهایی گروگان با گروگانگیر آغاز شد و درنهایت فرد مصدوم آزاد و برای مداوا در اختيار عوامل اورژانس حاضر در محل قرار گرفت.» به گفته این مقام انتظامی در ادامه عمليات با صحبتها و مذاكرات صورتگرفته، گروگانگير ٣ نفر دیگر از افراد گروگان گرفتهشده را آزاد كرد؛ اما همچنان تهديد و اقدام به تيراندازي به سمت مأموران ميكرد تا اینکه با ورود غافلگيرانه واحد رهايي گروگان، گروگانگير كه راهي براي فرار نميديد، در اقدامي ناگهاني با اسلحه خود اقدام به خودكشي كرد که با حضور عوامل اورژانس به بيمارستان منتقل شد و در حال حاضر وضع عمومی وی رضایتبخش است. فرمانده يگان ويژه استان خراسان رضوي درباره انگیزه این گروگانگیری هم گفت: «در بررسیهای اولیه مشخص شد که متهم در پی جواب رد از سوی خانواده دختر مورد علاقهاش اقدام به گروگانگیری کرده است.»
اما این برای نخستینبار نیست که مجلس خواستگاری به صحنه زد و خورد و خونریزی تبدیل میشود. موارد زیادی از انتقامهای کینهتوزانه خواستگاران «نه» شنیده در سالهای اخیر رخ داده است؛ از به آتش کشیدهشدن دختر جوان به خاطر مخالفت با درخواست ازدواج پسری که به او ابراز تمایل میکرد تا قتل و اسیدپاشی و آدمربایی روشهای مهیب و دلهرهآوری است که خواستگاران سرخورده برای تسکین خود برگزیدهاند اما واقعا شنیدن جواب «نه» از سوی خانواده و حتی خود دختر مورد علاقه چرا باید تاوان به این سنگینی داشته باشد؟
«نه» به بعضی خواستگارها تازه اول ماجراست. ماجرای پرالتهاب و غمانگیزی که خیلی وقتها به قیمت جان آدمهای بیگناهی تمام میشود که شاید قرار بوده با هم فامیل شوند. وصلتهایی که هیچ وقت سر نگرفت و خانوادههای زیادی که داغدار شدند. خواستگاران که به جای آغاز زندگی مشترک با زن مورد علاقهشان به زندان افتادند. پسرهای جوانی که به جای شیرینی ماه عسل با دختر رویاهایشان طعم تلخ و گس طناب دار را چشیدند. خواستگاری که با گل و شیرینی میآید و وقتی دست رد را بر سینهاش میبیند، تبدیل به گروگانگیر عصبی و خشمگینی میشود که دست به هر کاری میزند و مجلس خواستگاری را به صحنه تیراندازی و میدان عملیات نیروهای ویژه ضدگروگانگیری تبدیل میکند.
رفتار پرخاشگرایانه هیچ توجیهی ندارد
شنیدن پاسخ منفی در افراد مختلف عکسالعملهای متفاوتی دارد و هر کس را وادار به یک رفتار خاص میکند. سعید خراطها، آسیبشناس، این موضوع را بررسی میکند و در این باره به خبرنگار «شهروند» میگوید: «معمولا عشق، خواستگاری و ازدواج بین دختر و پسر یک روند قابل توجهی را طی میکند و درنهایت به یک نتیجه میرسد. نتیجهای که ممکن است مثبت باشد و یا منفی. در این میان طولانیشدن این روند ممکن است به تبعات بد و حتی خطرناکی تبدیل شود. اگر بعضی از رابطهها کنترل نشود و خانوادهها نیز نظارتی نداشته باشند، در صورت پایان آن رابطه ممکن است دختر و پسر دچار اختلالات روحی و روانی خطرناکی شوند. در این صورت ممکن است فرد دست به خودستیزی و یا دیگرستیزی بزند؛ یعنی یا به خودش آسیب برساند و یا به دیگران؛ وقتی رابطهای طولانی میشود، پایان آن نیز برای هر دو طرف سخت خواهد بود و عواقب بدی را در پی خواهد داشت. حالا اگر در این میان خانوادهها نیز بیدلیل دخالت کنند و پاسخ منفی به صورتگرفتن این ازدواج بدهند، دختر و پسر را در شرایط بدی قرار میدهند. از طرفی باید گفت که آستانه تحمل و شرایط روحی هر فرد با یکدیگر متفاوت است. همه آدمها مثل هم نیستند و ممکن است كه در شرایط خاص رفتاری غیرمنتظره و عکسالعملی خاص را از خودشان نشان دهند. فردی پس از شنیدن پاسخ منفی دچار افسردگی میشود، فرد دیگر دست به خودستیزیهای خطرناک میزد و فردی هم اقدام به دیگرستیزی میکند و به دیگران آسیب میرساند. به اعتقاد من نقش خانوادهها در اینگونه مسائل بسیار پررنگ و قابل اهمیت است. این خانوادهها هستند که با نظارت دقیق خود بر رفتار فرزندانشان و در نظر گرفتن علاقه و معیار فرزندانشان میتوانند آنها را از دچارشدن به آسیبهای جدی در مسائل عاطفی دور کنند. از طرف دیگر باید دید که شنیدن پاسخ منفی منطقی است یا نه. باید همه این موارد را بررسی کرد و بعد از آن در اینباره نظر داد؛ اما گاهی اوقات پیش میآید که فردی بدون هیچ رابطهای به اصطلاح خودش عاشق میشود و با شنیدن جواب منفی دست به کارهای خطرناک میزند. در اینگونه موارد مسلم است که آن فرد در کل دچار اختلالات روحی و روانی شدیدی است و این رفتارهای پرخاشگرایانهاش هیچ ارتباطی به پاسخ منفی دختر یا پسر مورد علاقهاش ندارد. درواقع این فرد تحمل شنیدن پاسخ منفی را از هیچکس ندارد و به خاطر اختلالات روحی و روانیاش دست به چنین رفتارهایی میزند. به همین دلیل خانوادهها اگر با چنین خواستگاران سمجی روبهرو شدند، پیش از هرگونه تبعات خطرناک به سراغ پلیس بروند و موضوع را با نیروی انتظامی در میان بگذارند. درنهایت نیز باید به طور کلی گفت که هیچ جرم و رفتار پرخاشگرایانهای اصلا توجیه ندارد و نمیشود به فردی که به خاطر شنیدن پاسخ منفی دست به اسیدپاشی، گروگانگیری و یا قتل میزند، حق داد. باید به دنبال ریشه اختلالات و مشکلات روحی و روانی آن فرد گشت و آن را به صورت ریشهای حل کرد که این موضوع نیز برعهده خانوادههاست و آنها باید کنترلهای خود را بیشتر کنند.»
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است